دوباره باتفعل حافظ دوباره فال خودم

دلم گرفته دوباره به سوز حال خودم


تو نقطه اوج غزل های سابقم بودی

چه کرده ای که شکستم خیال وبال خودم


چرا نمیشود حتی بدون تو خندید

چرا،چگونه،چه شد این سوال خودم


چرا نمی رسد این بهار بعد از تو

چرا نمیرود این خزان سال خودم


اگر ندهی پاسخی به جان خودت

که میروم به نیستی و بی خیال خودم



مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها